معنی به طور عمدی

لغت نامه دهخدا

عمدی

عمدی. [ع َ] (ص نسبی) منسوب به عمد. باتعمد. تعمداً. از روی قصد. رجوع به عَمد شود.

حل جدول

فرهنگ معین

عمدی

(عَ) [ع - فا.] (ص نسب.) منسوب به عمد، از روی قصد و نیت نسبت به عمل و رفتار خود. مق سهوی.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

عمدی

خود خواسته

مترادف و متضاد زبان فارسی

عمدی

به‌عمد، تعمد

فارسی به عربی

عمدی

متعمد، مدبر، مدروس، مستقل


غیر عمدی

اهمال، تلقائی، غافل


خرابکاری عمدی

تخریب


جنایت عمدی

الجریمه المتعمده

واژه پیشنهادی

غیر عمدی

ناخواسته

ناخودآگاهی

ناخودآگاه


خرابکاری عمدی

سابوتاژ

فرهنگ فارسی هوشیار

اشتباه عمدی

رمژک ساختگی لغزش خواستی پرتی لپی

معادل ابجد

به طور عمدی

346

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری